دسته‌بندی نشدهسریال ترکی پشت پرده ازدواجسریال ترکیه ایفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت ۷۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۷۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

F56F3456 B40A 4CEC BDCE CE7902A5BE9F - خلاصه داستان قسمت ۷۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس
قسمت ۷۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۷۸ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

صنم و اون پسر در حال حرف زدن هستن که بورا به اونجا میره و با اون پسر میخواد دعوا کنه که اون ازش میپرسه این کیه صنم؟ دوست پسرته؟ صنم میگه نه بابا داداشمه! آزرا پیش افه میره و میگه نقشه مون روی جیحون پیاده نشد و نگرفت ولی شانسمونو روی یاسمین پیاده کنیم بگیم که یه نفر به آزرا زنگ زده افه میگه پس به خاطر همون داد و بیداد میکردی تو مصاحبه؟! آزرا با طعنه میگه نه به خاطر اینه که دیوونه شدم! سپس افه میگه این خبرو بهتره دستیارش بشنوه چطوره؟ سپس به یشیم زنگ میزنه و ازش میخواد تا شب ساعت ۸ بره خونه شون. آزرا میگه تو از کی باهاش صمیمی شدی؟ افه میگه دیگه جواب سؤالامون به اندازه یه قهوه نمی ارزه؟ آزرا لبخند میزنه. چولپان وارد پزشکی قانونی شده و لباس پرسنل هارو پوشیده با کارتی که از اتاق برادرش برداشته بود به اتاق نمونه ها میره و شروع میکنه به گشتن یکی از پرسنل به اونجا میاد که چولپان با ریختن قهوه روش کاری میکنه بره و زمان میخره. وقتی میخواد از اونجا بره دستیار برادرش که صبح باهاش روبرو شده بود صداش میزنه که بره و لیوان شکسته شده را تمیز کنه چولپان استرس میگیره. تو رستوران عصمت جوری حرف میزنه که انگار بورا و صنم آدم خیلی مهم و پولداری هستن. اون پسر که برای برداشتن نوشیدنی پیشش رفته و صداشو شنیده بهش میگه من تصادفی شنیدم صداتونو میشه بگین چرا انقدر آدم مهمیه؟ اگه بگین باهاش آشناتون میکنم عصمت میگه واقعا؟ هرچقدر پول بخوای میدم سپس از بورا تعریف میکنه. افه میگه بابت قهوه ممنونم خیلی خوب بود آزرا میگه من برم که احتمال داره زودتر بیاد. همان موقع که میخواد بره میبینن که یشیم اومد، آزرا پشت دیوار پنهان میشه تا تو یه فرصت بره اما وقتی میخواد بره افه از قصد در را قفل میکنه و نمیزاره بره تا مهارتش بهش ثابت کنه.

او جوری حرف میزنه که به آزرا بفهمونه میخواد مهارتشو تو کارش بهش نشون بده و با یشیم گرم صحبت میشه و ازش تعریف میکنه. اون پسر عصمت را با خودش سر میز صنم و بورا میبره. بورا خودشو عصبی و نچسب نشون میده و بالاخره از اونجا میرن و تو مسیر به صنم میگه دفعه آخرت باشه باهاش اینجوری رفتار میکنی! صنم بهش میگه اعتراف کن که بهش حسودیت شده! چولپان تو اتاق برادرش در حال تمیز کاریه که برادرش تماس تصویری با دستیارش میگیره و چولپان هل میکنه او از حرف هایش متوجه میشه که دخترهاش باهاش در ارتباطن و چولپان عصبی میشه و از اونجا بیرون میرنه. او با عصبانیت از اونجا بیرون میاد که آرمان فکر میکنه نتونسته کارو جمع کنه اما وقتی میشنوه که همه جیز خوب پیش رفته خوشحال میشه و گونه اش را بوس میکنه چولپان جا میخوره و میگه دیگه چی؟ هی ماچ ماچ ماچ! مثل بچه ها بدو بریم. افه بعد از مدتی بالاخره به یشیم میگه که من امروز دفتر چولپان جوهر بودم و شنیدم که یه نفر به آزرا زنگ زده و گفته که با یه نفر در ارتباطه به یاسمین حرفی از من نزن که فکر کنه خودت فهمیدی بعدشم یه شبه راه چند ساله رو طی کن! یاسمین به بهانه سرویس بهداشتی میره اتاق و به یاسمین زنگ میزنه و حرف های افه را هم بهش میگه. آزرا متوجه میشه که اونم زیر نظر یاسمین به اونجا اومده بوده و همش نقشه بوده.

او بعد از رفتن یشیم ماجرارو به افه میگه که افه تعجب میکنه و میگه نمیشه با زن جماعت معامله کرد اصلا! صنم شب یواشکی به یالین میگه میخوای دوباره برگردی سر کارت؟ او خوشحال میشه که صنم میگه حقوقتو ۴ برابر میکنم ولی کارت خیلی سخته اینسری و نباید اصلا گاف بدیم خطرناکه! یالین قبول میکنه. فردای آن روز چولپان با یه نفر حرف میزنه و میگه پسرت انگینو دیدم و شروع میکنه ازش تعریف کردن که اون مرد میگه اون پسر من نیست چولپان با ترس میگه یعنی چی؟ سپس اسم و فامیل دستیار تکین برادرشو میگه ومیپرسه این مگه پسرت نیست؟ اون میگه نه پسرم فرزند خونده ست و چولپان حالش بد میشه و سریعا به آرمان زنگ میزنه و میگه آرمان بیچاره شدیم! اونی که رفتم پیشش و نمونه رو جابه جا کردم کسی که فکر میکردم نبوده تو جواب آزمایشتون شما دوتا پدر و پسر نیستین! آرمان شوکه میشه و میگه جواب امروز رفته خونه! چولپان بهش میگه سریع ادرس خونه بورا را واسم بفرست بدووو!…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا