دسته‌بندی نشدهسریال ایرانیسریال همه گیریشبکه سهفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال همه گیری از شبکه سه سیما

[ad_1]

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران سریال ایرانی خلاصه داستان قسمت ۸ سریال همه گیری را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال همه گیری محصول سال ۱۴۰۲ به کارگردانی «محمد صادق بکتاشیان» و تهیه کنندگی «سعید کمانی» می باشد که فصل اول خود را با نام «موج اول» بر روی آنتن برده است. این سریال که جایگزین سریال نیکان می باشد، داستان شیوع کرونا در کشور است و روزهای ابتدایی شیوع این بیماری را نشان می دهد که عده ای درگیر این هستند آیا این بیماری کرونا است یا آنفولانزا؟ آنها در ادامه به این نتیجه می رسند که این بیماری همان کرونا است.

قسمت ۸ سریال همه گیری
قسمت ۸ سریال همه گیری

قسمت ۸ سریال همه گیری

دکتر برزین به دیدن بچه در دستگاه رفته وقتی از اتاق بیرون میاد و به اتاق استراحت میره به متین میگه خداروشکر بچه حالش خوبه و هیچ خطری تهدیدش نمی‌کنه. متین میگه ولی موندنش اینجا خطرناکه برزین تایید می‌کنه و ادامه میده تا وقتی تو اتاق ایزوله هستش خطر تهدیدش نمی‌کنه ما هم که تلاشمونو کردیم کم نه نشنیدیم متین تایید می‌کنه. آنها با همدیگه درباره وضعیتشون صحبت می‌کنند برزین به متین میگه چقدر عاقل شدی متین جواب میده مجبور شدم کی باورش میشه که من کل خانواده‌مو از دست دادم؟ برزین میگه نمیدونم خوشحال میشی یا نه ولی هیچکس متین میگه خوشحال میشم این نشون میده که از پسش براومدم. شاهمیری به سوله انبار داروها با فنایی میره آنجا با همدیگه درباره زمین‌های اطراف بیمارستان صحبت می‌کنند فنایی میگه می‌خواد تو اون زمین‌ها ساخت و ساز کنه و درباره ساخت و ساز با شاهمیری که مخالفه و می‌خواد بیمارستان درست کنه صحبت می‌کنه شاهمیری میگه الان کسی به فکر آپارتمان خریدن نیست اما فنایی میگه کافیه پیش فروش کنم با ۲۰ درصد سود ببین ندارها چه جوری دارا میشن و اینجا میان صف می‌کشن برای پیش خرید کردن! اون دختر بچه که تو کما بود به هوش میاد دکتر مومنی او را معاینه می‌کنه دختر بچه درباره زیباییش از دکتر مومنی و پرستار می‌پرسه و میگه من خیلی زشتم؟

دکتر مومنی میگه من شما دخترهارو اصلاً درک نمی‌کنم بحران جدی را پشت سر گذاشتی بعد از دو ماه بیهوشی به هوش اومدی و می‌پرسی زشتم یا خوشگل؟ سپس بهش میگه که خوشگله و از اونجا میره. پرستار با اون دختر صحبت می‌کنه و از چشماش تعریف می‌کنه دختر بچه خوشحال میشه. امیرعلی با پیرمرد تو حیاط بیمارستان نشستن امیرعلی بهش میگه که اون دختر بچه به هوش اومده پیرمرد پدر اون دختر را صدا می‌زنه و بهش میگه من هنوز دلم با تو صاف نشده اون مرد بهش میگه تا دعا کنه دخترش به هوش بیاد تا ببینه چیکار می‌کنه واسه دخترش زندگی برایش می‌سازه تا بقیه حسرتشو بخورن پیرمرد بهش میگه حیف که کروناست و ازت شیرینی نمی‌تونیم بگیریم و بهش این خبر را میده که دخترش به هوش اومده اون مرد به سرعت به طرف چادرها می‌دود. حاج ابراهیم با الیاس دست راستش درباره کارها صحبت می‌کنند دکتر عیسی به اونجا میاد و حال حاج ابراهیمو می‌پرسه او بهش میگه به الیاس گفتم کانکسمو آماده کنه تا برم اونجا اونجوری به کارها هم می‌رسم دکتر عیسایی اول مخالفت می‌کنه اما وقتی اصرار حاج ابراهیمو می‌بینه قبول می‌کنه.

شاه میری در اتاقش تو بیمارستان با وکیلش توفیقی قرار گذاشته و با همدیگه صحبت می‌کنند توفیقی میگه درصد خیلی زیادی نسبت به سال‌های گذشته سود کردیم یک سوم این سود به خاطر افزایش مراجعه کننده یک سومش به خاطر بخش بیماران خاصه که بیماری زمینه‌ای داشتند و کرونا گرفتن یک سوم دیگش هم برای داروها و آمپولاست. حاج ابراهیم به کانکس منتقل شده در حالی که سرم به دستشه و درمانشو کامل می‌کنه از طرفی دیگه به کارهای بیمارستان رسیدگی می‌کنه. کریم با امیرعلی پیش حاج ابراهیم میرن کریم دلخوریش را از دکتر برزین به حاج ابراهیم میگه امیرعلی پیشنهاد وصل کردن دوربین به تلویزیون و دیدن اون بچه به صورت دست جمعی را به حاج ابراهیم میگه حاج ابراهیم ازش می‌خواد بره یه تلویزیون از جایی که بهش آدرس میده بخره بیاره حاج ابراهیم به کریم میگه من با دکتر برزین صحبت می‌کنم و راضیش می‌کنم کریم خوشحال میشه.روزها می‌گذرد تا اینکه یه روز جواب آزمایش حاج ابراهیم میاد می‌بینه که منفیه و دوران قرنطینه‌اش تمام شده الیاس از خوشحالی بغلش می‌کنه و خدا را شکر می‌کنه سپس با همدیگه سوار ماشین میشن تا به کارها برسند. تو خیابون الیاس به حاج ابراهیم میگه کجا برم؟ او میگه منو اول بذار خونه خودت برو جلسه را آماده کن و به همه خبر بده انجام که شد بیا دنبالم او قبول می‌کنه. حاج ابراهیم زنگ خانه را می‌زنه و دخترش با شنیدن صداش به شدت خوشحال می‌شه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال همه گیری از شبکه ۱ سیما + عکس

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا