دسته‌بندی نشدهسریال ترکی تازه عروسسریال ترکیه ایفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

[ad_1]

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس (yeni gelin) را دنبال کنندگان این سریال قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب ترکی است که پخش آن در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز شد و در طی ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال در حین پخش به محبوبیت زیادی دست پیدا کرد به طوری که بعد از اتمام سریال توسط کشورهای زیادی خریداری و پخش شد. بازیگران و عوامل حرفه‌ای این سریال نیز از دلایل محبوبیت این سریال بود. اسامی بازیگران این سریال عبارتنداز؛ جسیکا می (jessica may)، مصطفی آوکیران mustafa avkiran، تولگا مندی tolga mendi و… .

سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان سریال تازه عروس

بلا دختر جوان و زیبایی از خانواده‌ای اشرافی است. پدر او سفیر ترکیه در اسپانیا و مادرش از خانواده‌ای بسیار قدرتمند از اسپانیا است. بلا در دانشگاه با پسری به نام هازار آشنا می‌شود. هازار از خانواده‌ای بسیار سنتی و قبیله‌ای از اهالی شهر آدانا است. خانواده‌ی او به نام بوزوک، قبیله‌ای هستند که به رسم و رسوم خود بسیار معتقدند و آن‌ها را با جدیت اجرا می‌کنند. بلا و هازار با اینکه از لحاظ خانوادگی و شخصیتی بسیار متفاوت هستند؛ وارد رابطه عاشقانه‌ای می‌شوند. این دو نفر بعد از سه سال رابطه در حین تحصیل، تصمیم به ازدواج می‌گیرند، بدون اینکه والدین‌شان را در جریان بگذارند ازدواج می‌کنند و زندگی جدیدشان را آغاز می‎کنند. بلا که اکنون همسر هازار است به همراه او به شهر آدنا می‌رود و از رفتن به این شهر بسیار خوشحال و هیجان‌زده است اما آشنا شدن او با خانواده هازار باعث می‌شود همه چیز جوری که او انتظار دارد پیش نرود. خانواده هازار با ازدواج او با بلا مخالف هستند چرا که هازار از قبل با دختری به نام دیلان از قبیله‌ای دیگر برای پایان دادن دشمنی بین این دو قبیله نامزد شده بود و حالا که هازار دیگر نمی‌تواند با دیلان ازدواج کند دشمنی بین این دو قبیله شدت می‌گیرد. همچنین بلا دید مدرنی به زندگی دارد که با روش زندگی زنان خانواده متفاوت است و بلا متوجه می‌شود که به عنوان عروس خانواده جایگاه خوبی ندارد و باید مانند یک خدمتکار زندگی کند.


 

قسمت ۱۰۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۲ سریال تازه عروس

باران شیرین را رو کولش انداخته و از عمارت بیرون اومدن سپس سوار ماشین میشن که شیرین میگه این کیه کجا داریم میریم؟ باران میگه این عمو امینه خیلی مطمئنه میریم خونه باغ. شیرین میگه اونجا سردم میسه همان موقع باران پالتوشو که از خونه برداشته بود بهش میده و…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۱ سریال تازه عروس

عایشه با موتور میره محل فروش شیرینی هاشون، آفت و گوکان با دیدن او حسابی جا میخورن و تعجب میکنن. سپس بهشون میگه من اینجارو فعلا میسپارم بهت من میرم تراکت چاپ کنم. معتبر و آسیه به آشپزخانه میرن و به نازگل میگن پس سینی صبحانه ما کو؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۰۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰۰ سریال تازه عروس

قلندر بعد از رفتنش باران غر میزنه و با گریه و ناله میگه مردرو ببین! هم من. دوست نداره هم گل هامو برد! شیرین سعی میکنه آرومش کنه و میگه آروم باش! میدونی که اونجوری که فکر میکنی نیست! باران میگه چرا هست این قلندرخان اصلا از من خوشش نمیاد تاحالا جوری که به گل ها نگاه میکرد به من نگاه نکرده!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۹ سریال تازه عروس

نازگل و ترکمن و کامیلا با هم فیلمی که خان داده نگاه میکنن و فقط کامیلا خوشحال میشه و به بلا میگه بیا ببین خیلی خوبه! اما نازگل و ترکمن میگن نه نبینه! بلا میره فیلمو میبینه و با دیدن فیلم شوکه میشه و میگه که قرار کاری آره هازار؟! باشه ایندفعه کارت ساخته ست….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۸ سریال تازه عروس

عایشه سر کار آفت و گوکان را صدا میرنه و میگه بیاین غذا. انها وقتی میان میگن که کباب از کجا مامان؟ عایشه میگه سفارش دادم! آنها میگن با کدوم پول؟ ما که اونقدری پول در نیاوردیم! عایشه غر میزنه و میگه بخورین به جای این حرفا آنها میپرسن که چقدر شده پولشون؟ عایشه میگه چیزی نشد فقط ۳۰۰تا…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۷ سریال تازه عروس

اسکندر و گلستان شب را در یکی از اتاق های عمارت خوابید که وقتی اسکندر از خواب بیدار میشه با خوشحالی میگه چه جای ترمیه! گلستان میگه آره به خدا واسه اولین بار مثل بچه ها آروم تا صبح خوابیدم! اسکندر میگه از این به بعد همینه رو پر قو میخوابی! سپس از اینکه میخواد خان بشه میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۶ سریال تازه عروس

اسکندر را با زنش وارد عمارت میکنن و ترکمن واسه گلستان زن اسکندر سینی پر از غذا میزاره و ازش میخواد تا بخوره اما او میگه میل ندارم مرسی. معتبر و آسیه به خاطر اداهاش میگن خدا بهمون رحم کنه معلوم نیست چه قراره سرمون بیاد! ترکمن ازش میخواد تا کمی غذا بخوره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۵ سریال تازه عروس

قلندر با دیدن اسمرالدا به کامیل میگه ماشالله اطرافیانتون خیلی خوشگلنا! کامیل میگه دست بردار قلندر خان جای دخترته! قلندر میگه نه بابا این که نه بلونده نه اصلا اونجوری که فکر میکنی هستش! کامیل میگه خداکنه! سپس به طرف اتاق میرن. باران و شیرین به طبیعت برای پیکنیک رفتن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۴ سریال تازه عروس

شب بلا و هازار وقتی به اتاق شان می روند از روزی که گذراندن به همدیگه خبر میدن بلا با ترس به هازار میگه نبودی ببینی همه جور سلاحی تو آشپز خانه بود و هازار هم میگه منم امروز تو شرکت با داداش ها دعوام شد و یه سیلی خان تو گوش گوکان زد بلا با کلافگی و عصبانیت میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۳ سریال تازه عروس

قلندر با ترس میره تو عمارت و پدرش را از خواب بیدار میکنه و میگه وای بابا اومدن اسکندرها اومدن! کورکوت میگه چی؟ اسکندر اومده؟ با خانواده اش؟ قلندر میگه بیا خودت ببین. کورکوت وقتی اونارو میبینه میگه اینا کین دیگه؟ قلندر میگه این دسته گل پسرت مسلمه! تو روزنامه اعلامیه زده و واسش جایزه هم گذاشته!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۲ سریال تازه عروس

آسیه و معتبر و عایشه رو بدن پسرهاشون روغن میکشن قلندر میگه این سه تا چوب کبریتو میبینین؟ یکیش از بقیه کوچیکتر دست هرکدومتون بیوفته میره کنار و اون دوتا چی دیگه باهم مسابقه کشتی میدن. چوب کوچیک دست خان میوفته و گوکان و هازار باهم کشتی میدن و گوکان برنده میشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۱ سریال تازه عروس

آفت به گوکان میگه چرا انقدر شنگولی؟ به چی فکر میکنی؟ گوکان میگه دارم به هازار و خان فکر میکنم وقتی که مسابقه را ببازن و خان شدن منو ببینن قیافه شون دیدنیه! آفت میگه درسته ولی اگه خان بشی دیگه نمیتونیم از اینجا بریم خونه خودمون زندگی کنیم! من میخوام یه زندگی ساده و متواضعی را شروع کنیم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹۰ سریال تازه عروس

سر میز همگی از زیاد خوردن در حال ترکیدنن که قلندر میگه یه خبر خوب دارم! بهم خبر دادن که حال ۰۰۵ خوب شده و دیگه میتونیم بریم حالا باید تصمیم بگیرین که بریم آدانا یا استانبول! خان میگه برگردیم که حسابی اینجا بلا سرمون اومده! عایشه تایید میکنه و میگه برگردیم من هوس کباب های اونجارو کردم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۹ سریال تازه عروس

گوکان و خان به ماساژ رفتن که حسابی خوششون میاد و شروع میکنن به تعریف کردن که وسط ماساژ دادن احساس میکنن طرز ماساژ دادن تغییر کرده و وقتی برمیگردن میبینن نازگل و آفت دارن ماساژشون میده و با عصبانیت میگه که دارین حسابی کیف میکنین آره؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۸ سریال تازه عروس

عایشه یه لباس پشت ویترین میبینه و حسابی خوشش میاد او به مغازه میره و از نزدیک میبینه سپس ازش قیمتشو میپرسه که با شنیدنش جا میخوره و میگه مگه این یه ذره لباس چقدر پارچه برده که انقدر قیمت داره؟ سپس باهاش بحث میکنه تا قیمت لباسو بیاره پایین او با فروشنده انقدر چک و چونه میزنه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۷ سریال تازه عروس

قلندر و بقیه به هتل معتبر و باران و دیلان میرسن. اونا با دیدن اونجا حسابی جا میخورن و میگن چه هتل باشکوهیه! عایشه میگه قبل از رفتن برای استراحت بریم یخورده غذا بخوریم قلندر تایید میکنه. آنها به طرف سلف غذاخوری میره که عایشه شروع میکنه هرچیزی که میبینه و دوست داره را با جاش برداشتن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۶ سریال تازه عروس

آفت تو آشپزخانه میگه دیدی؟ عمر خوشبختی‌مون کم بود! نازگل میگه عیب نداره زود اینم میگذره. آفت میگه آره میگذره ایشالله میریم خونه خودمون دیلان میخنده و میگه شما ته تهش بتونین برین تو حیاط عمارت! نازگل میگه خان بهم گفته میخوایم بریم استانبول بمونیم آفت میگه واقعا؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۵ سریال تازه عروس

کامیل و بلا با قلندر در حال صحبت کردن هستن و بلا از علاقه و دوست داشتن زن هاش بهش میگه اما قلندر میگه نه اونا فقط به خاطر ثروت و موقعیت من باهامن اما بلا میگه نه باباجون اونا واقعا دوستت دارن وگرنه چجوری میتونستن این وضعیتو قبول کنن؟ چجوری میتونستن کنار هووهاشون بمونن و با شما زندگی کنن؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۴ سریال تازه عروس

کورکوت با قلندر میگه تو بشین به کارهای زن هات فکر کن ببین چرا همچین کاری کردن چیکار کردی که دست به عمچین کارهایی زدن! قلندر تمام کارهایی که هووها سرش آوردن را مرور میکنه. کامیلا از پنجره حیاط را میبینه و به کامیل میگه بدو سریع پاشین یواشکی از اینجا بریم. کسی نیست میتونیم راحت بریم!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۳ سریال تازه عروس

قلندر بالاسر کورکوت گریه میکنه و همگی گریه و زاری میکنن. هووها روی کورکوت میوفتن و گریه میکنن که قلندر بلندشون میکنه و میگه برین اونور فقط بابای خودمه و از پدرش طلب بخشش میکنه که کورکوت یکدفعه میگه نمیبخشمت. همگی شوکه میشن که عایشه میگه مرده زنده شد! بلا…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۲ سریال تازه عروس

بلا پیش قلندر میره و میگه باباجون حق داشتی که به زن هات بگی دغل باز واقعا حق داشتی! قلندر میگه پس تو منو درک کردی بلا میگه آره درک کردم باباجون معذرت میخوام. ترکمن پیش عایشه و معتبر که تو باغ پرتغال قایم شده بودن میره و میگه بابا کورکوت کارتون داره گفت بیام ببرمتون پیشش!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۱ سریال تازه عروس

مادرهای عمارت بلا زا تحقیر میکنن و بهش مدام دزد میگن هازار میگه بسه دیگه نمیخوام یه کلمه دیگه از این مزخرفاتو بشنوم وگرنه کل عمارتو رو سرتون خراب میکنم الانم از اینجا برین بیرون! آسیه میگه چرا ما بریم؟ اون دزده باید اون بره! هازار سرشون داد میزنه و میگه سریعتر از اینجا برین….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸۰ سریال تازه عروس

عملیات دزدی هووها شروع میشه. عایشه به اتاق کامیل و کامیلا میره. عایشه یواشکی کمدهای کامیلارو میبینه و جواهرات و یکسری چیزهای دیگه را برمیداره و بیرون میره. کامیلا یهو از خواب بیدار میشه و میگه ولی وای افتاد روم! کامیل میگه چی افتاد؟ بختک؟ کامیلا میگه نه خواب دیدم یه موش مثل عایشه افتاده روم !….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۹ سریال تازه عروس

دیلان با بلا درد و دل میکنه و میگه نه داداشم نه آبجیم منو درک نمی کنن هیچیو واسه من نمیدونن آبجیم خودش هرکاری داره میکنه واسه قلندرخان! داداشم این همه سال منتظر عشقش موند! ولی حالا به من میگن از عشقش دست بکش! بلا میگه غصه نخور من هستم دیلان میگه واقعا؟ تو منو دوست داری؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۸ سریال تازه عروس

کامیلا و کامیل، قلندر را به اتاقشان میبرد و میگه تا زمانیکه عقلت نیاد تو سرت همینجا میمونی. قلندر میگه تا زمانیکه آسوده را نبینم عقلم سر جاش نمیاد! کامیلا میگه سه تا زنت داشتن خودشونو میکشتن تو رفتی کبریت دادی دستش؟ آخه این چه کاریه؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۷ سریال تازه عروس

باران از دیلان میپرسه که شیرین میدونه که با دوست پسر قبلیش رابطه داری؟ دیلان میگه اینا چه ربطی داره؟ باران میگه ما خیلی پیشرفت خوبی داشتیم میخواستم بدونم که شیرین به خاطر حرصش از فرهاد با من خوب شده یا نه! دیلان میگه به من چه؟ برو خودت ازش بپرس، باران میگه من با این عظمت خان بودنم برم اینو بپرسم؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۶ سریال تازه عروس

شیرین در اتاقشه که باران به اونجا میره و شیرین میگه بیا میخوام یه چیزی بهت نشون بدم، باران خوشحال میشه و میگه چیه؟ شیرین روی شعری که باران در دوران کودکیش واسش نوشته بود را روی موسیقی پیاده کرده و برایش می خواند سپس ازش میپرسه که چطور بود؟ خوب بود؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۵ سریال تازه عروس

تو عمارت صدای طبل بلند میشه و همگی جا میخورن که باز چیشده که طبل دارن میزنن و بزم مجلس بلند شده. همگی به اتاق مجلس میرن تا ببینن چیزی شده، هووها میگن نکنه آقا برگشته و با خوشحالی میرن به اتاق مجلس. پدر قلندر میپرسه که میدونم قلندر تو عمارت نیست بگین ببینم قلندر کجاست!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۴ سریال تازه عروس

هازار و گوکان و خان تو بازداشتگاه ماهور را کتک میزنن اونقدر کتکش میزنن که به غلط کردن میوفته سپس قلندر باهاش اتاق حجت میکنه که باید هرچیزی که دیده را فراموش کنه گوکان میگه اگه این فراموش کنه آدم هاش چی؟ اونا همه چیزو دیدن! از طرفی آسیه و عایشه و معتبر تو بازداشتگاهی دیگه هستن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۳ سریال تازه عروس

گوکان و خان با بلا و هازار تو کافه نشستن و با آنها درد و دل میکنن. گوکان به بلا میگه تو دست و بالت دوستی مثل خودت نداری؟ با اخلاقیات خودت؟ بلا میگه چرا یکی هست و اسمشو میگه. آنها تعجب میکنن و میگن چی؟ بلا میگه شوخی کردم تنها دوستای صمیمی و جون جونیم آفت و نازگلن!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۲ سریال تازه عروس

هووها در آرایشگاه موهای مصنوعی میزارن تا ببینن کدوم مدل بهشون میاد. آنها به فروشگاه لباس میرن و هرکدامشان لباس هایی برای خودشان انتخاب میکنن بلا با دیدن لباس هایی که انتخاب کردن میگه وای اینا خیلی افتضاحه! اینو بزارین دیگه به عهده خودم و میره لباس هایی براشون انتخاب میکنه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۱ سریال تازه عروس

آسیه با هازار حرف میزنه و تو گوشش میخونه که بره پرچم را از پدرش بگیره و خان بشه. هازار و خان و گوکان باهمدیگه حرف میزنن و از حرف های مادرهاشون بهم دیگه میگن. خان میگه اینجوری نمیشه برای اینکه هم حرف بابا رو زمین نمونه هم از زیر فشار مامانا بیرون بیایم…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۷۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷۰ سریال تازه عروس

باران به خانواده بلا میگه چه خوب شد که امشب اومدین و شمارو دیدیم به لطفتون اولین قرارمون خیلی خوب شد کامیل تایید میکنه و میگه ولی ای کاش فامیلمم بود! باران میگه آره ولی من الان معلوم نبود چه بلایی سرم اومده بود. کامیل بعد از کمی حرف زدن میگه ما بریم اتاقمون استراحت کنیم دیگه و میرن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۹ سریال تازه عروس

باران در انبار مسلم حالش بده و مسلم بهش سرم زده، شیرین به اونجا میره و میگه چی شده باران؟ باران میگه به دردی دچار شدم که اگه شیرینمو نبینم جونم میره شیرین از مسلم میخواد تا آنها را تنها بزاره شیرین از باران میپرسه که چرا این کارهارو میکنی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۸ سریال تازه عروس

زن های قلندر در آشپزخانه در حال گریه کردن هستن و به خاطر رفتن قلندر گریه و زاری میکنن. همگی سعی میکنن دلداریشون بدن تا آروم بشن. بلا میگه من الان فهمیدم که منو نمیبخشین و دوست ندارین آسیه میگه تازه فهمیدی؟ بلا میگه ولی یه چیز دیگه ام فهمیدم که شماها خیلی عاشق قلندر خان هستین….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۷ سریال تازه عروس

نازگل و آفت با شوهرهاشون تو بالکن نشستن و در حال تخمه شکستن هستن و آفت میگه ببین بلا و هازار نیستن شرط میبندم رفتن پیش بابا قلندرخان و تمام کاسه کوزه هارو سر ما میشکنند! زن های قلندر در آشپزخانه نشستن و ترکمن مسخره شون میکنه و میگه خوبه دیگه حالا سه تایی عمارت را بگردونین و میخنده….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۶ سریال تازه عروس

آسوده وقتی با عصبانیت از عمارت در حال رفتنه قلندر با پسرهایشان به عمارت میان. قلندر به سمتش میره و بهش سلام میکنه که آسوده با عصبانیت جوابشو میده و میره. قلندر میترسه و میگه کجا میرین؟ چیشده؟ و با عصبانیت به طرف عمارت میره تا ببینه چیشده…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۵ سریال تازه عروس

میستیک به آشپزخانه میره و ظرف پر از کوفته شکم پر را از رو گاز برمیداره و میخواد بره که معتبر میگه اونو کجا میبری پسرم؟ میستیک میگه گرسنمه آخه مامان بزرگ تا صبح میخورم معتبر قبول میکنه و میزاره بره. میستیک به عایشه میگه تا فرداشب سراغ من نیا! اما عایشه میگه فرداشب؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۴ سریال تازه عروس

شیرین با مادربزرگ ذوقی و ناخدا شوقی و ادریس در حال یخ در بهشت خوردن هستن که ذوقی درباره ادریس با شیرین صحبت میکنه که شیرین شوکه میشه و میگه این؟ آخه نگاهش کن مامان بزرگ! همش دماغه! نه من نمیتونم دیگه هم حرفشو نزنین ذوقی قبول میکنه و برای گردش از اونجا میرن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۳ سریال تازه عروس

هازار، خان و گوکان با زن هاشون نشستن و میگن باید یه کاری کنیم این عمارت دیگه نمیتونه مادر جدیدیو قبول کنه! بلا میگه اگه چهارمی بیاد دوره سقوط بزوک ها شروع میشه. هازار و خان و گوکان درباره اینکه حرف کدومشون بیشتر اعتبار داره بحثشون میشه که بلا میگه چیکار دارین میکنین؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۲ سریال تازه عروس

بلا به هازار میگه باید بابارو از عمه من دور کنیم میدونی چند نفرو به خاک سیاه نشونده؟ پول چند نفرو بالا کشیده و ورشکستشون کرده؟ باید یه کاری کنیم که از چشمش بیاد بیرون! هازار پیش خان و گوکان میره و بهشون میگه بازی تخته را بزارین کنار باید بریم تو کار بابا!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۱ سریال تازه عروس

کامیلا میره پیش قلندر و میگه ببین قلندر خان اینجا برای ما جا کمه نمیشه هم من اینجا باشم هم این دختر! قلندر میگه شما که میدونین جواب این سوالو پس چرا میپرسین؟ کامیلا میگه باشه پس ما میریم سپس به کامیل میگه پاشو بریم وسایلمونو جمع کنیم بریم دیگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶۰ سریال تازه عروس

هازار با عصبانیت مادرش آسیه را سرزنش میکنه و باهاش دعوا میکنه که چرا منو لو دادی؟ میگه من چیکارت کردم؟ مگه دشمنت بودم؟ آسیه میگه میخواستم موانع سد راهتو بردارم هازار با عصبانیت میگه من که جا و مکانم مشخص بود چرا سرباز فراری منو معرفی کردی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۹ سریال تازه عروس

هازار و خان و گوکان وقتی به عمارت میرن بلا و نازگل و آفت به طرفشون میرن و همدیگرو در آغوش میگیرن بلا یکدفعه میگه پس باباها کجان؟ همان موقع ۰۰۱ وارد می شود. قلندر با آسوده خانم عمه بلا از ماشین پیاده میشه که عایشه و معتبر و آسیه از دیدنش شوکه میشن و حالشون بد میشه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۸ سریال تازه عروس

قلندر پسرهایشان هازار، خان و گوکان را صدا میزنه و وقتی میان با خوشحالی میگه خدایا شکرت چقدر خوبه که باهم دیگه دوباره جمع شدیم اگه بهم بگن تصویری از خوشبختی بکش شماهارو میکشم سپس بهشون میگه خواستم بهتون بگم که منو کامیل هم باهاتون میایم گردش…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۷ سریال تازه عروس

عایشه از حال رفته و همگی دورشو گرفتن. قلندر گوکان را سرزنش میکنه و میگه این چه غلطی بود که کردی؟ گوکان با خنده میگه شماها هنوز منو نشناختین؟ هنوز با شوخی و دروغ های من آشنا نیستین؟ اصلا ازتون انتظار نداشتم! آنها جا میخورن و میگن چی؟ یعنی چی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۶ سریال تازه عروس

همگی منتظر خواستگارها هستن و وقتی وارد حیاط عمارت میشن میگن وای چقدر پولدارن! قلندر از جمیل میپرسه که عرب کجا بودن؟ جمیل میگه قطر خیلیم پولدارن آقا بهتون گفته بودم که! آنها بعد از سلام احوالپرسی مراسم خواستگاری را شروع میکنن و عرب ها تو حیاط با شمشیر میرقصن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۵ سریال تازه عروس

باران تو انبار مسلم در حال تخمه خوردنه که فرهاد بهش میگه سر و صدا نکن دارم کتاب میخونم! باران میگه تورو چه به کتاب پاشو برو گوسفندارو بچرون، آنها باهم کل کل و بحث میکنن سر شیرین که همون موقع شیرین با به سینی غذا به اونجا میره و میگه باز شما دارین باهم دعوا میکنین؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۴ سریال ترکی تازه عروس

 

قسمت ۵۴ سریال تازه عروس

قلندر و خانواده اش به عمارت برمیگردن. آنها حسابی خوشحالن که مسلم یکدفعه تیر هوایی میزنه. آنها میترسن و میگن اینجا چخبره؟ قلندر میپرسه مسلم تو اونجا چیکار میکنی؟ نگاه توروخدا چکمه های منو پوشیده! مسلم میگه مسلم نه بگین مسلم خان. قلندر جا میخوره و میگه چی میگی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۳ سریال تازه عروس

مسلم تو انبارش در حال آزمایش کردن است که میبینه یه چیزی کمه فرهاد بهش میگه مارو از اینجا بیار بیرون تا باهم دیگه پیدا کنیم اون یه موردشو مسلم با خنده میگه آره راست میگی سپس میگه فکر کردی دیوونه ام؟ سپس سراغ ترکمن میره و بهش میگه رمز گاوصندوقو بهم بده اما….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۲ سریال تازه عروس

بلا با پدر و مادرش سوار اتوبوس تمل شدن و به طرف شهر راهی شدند. بلا تو مسیر به تمام خاطراتش با هازار از وقتی که بهش پیشنهاد ازدواج داده تا جدایی‌شون را مرور میکنه. از طرفی کامیل هم به تمام خاطراتش با قلندر خان فکر میکنه و لبخند تلخی میزنه کامیلیا کلافه میشه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۱ سریال تازه عروس

تمله و ادریس با دیدن شکستن کوزه به باران تبریک میگن باران میگه چرا تبریک میگین؟ اینجا چخبره؟ تمله میگه دیگه از این به بعد میتونی بهش بگی بابا! خان و هازار با شنیدن این حرف میخندن و بهش تبریک میگن باران حالش بد میشه. آسیه و مادرش در حال حرف زدن هستن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵۰ سریال تازه عروس

عایشه میره پیش هووهاش که قلندر ازش میپرسه چرا انقدر تو خودتی چیشده؟ عایشه میگه هیچی زنگ زدم به آفت گفت هنوز گوکان نیومده نگرانشم. عمو آسیه به قلندر میگه مگه گوکان کجاست؟ قلندر میگه سربازی بود فرستادنش جنگ واسه اون یخورده نگرانه حالش گرفته ست!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۹ سریال تازه عروس

بلا و هازار شب پنهانی میرن بیرون از خانه تا همدیگرو ببینن و بلا میگه تا کی این وضعیت ادامه داره؟ هازار میگه با بابا صحبت میکنم تا راستشو به همه بگه همان موقع حسنی نامزد هازار به اونجا میاد که بلا پنهان میشه. او با هازار خودمونی حرف میزنه و سعی میکنه نزدیکش بشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۸ سریال تازه عروس

تمام بزوک ها و دوران ها سوار کشتی خوابن. خان یکدفعه داد میزنه که خشکی میبینم بالاخره رسیدیم! همگی از خواب بیدار میشن و وقتی با چشمای خودشون میبینن از خوشحالی همدیگرو بغل میکنن و میرقصن. همشون خداروشکر میکنن که نجات پیدا کردن،…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۷ سریال تازه عروس

فرهاد از کنار زمین در حال رد شدنه که دیلان را میبینه در حال دویدن. ازش میپرسه تو اینجا چیکار میکنی؟ چرا پشت سرتو میبینی فرار میکنی؟ چیزی شده؟ دیلان میگه نه از دست داداشم دارم فرار میکنم فرهاد دلیلشو میپرسه که دیلان میگه وقتیو نگیر الان میاد منو گیر میندازه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۶ سریال تازه عروس

عایشه از پشت پرده دوباره غول بیابانی را میبینه و با اشاره به قلندر خان میگه آنها با دیدن غول بیابانی با ترس به حیاط میرن. آسیه از عمارت بیرون میاد و با اسلحه تو سرش میزنه بعد از چند ثانیه رو زمین می افته که مسلم از توش بیرون میاد…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۵ سریال تازه عروس

بلا تو پارک نشسته و به خاطر چیزهایی که دکتر گفته گریه میکنه، هازار اونو دلداری میده و میگه این چیزی نیست که درمان نداشته باشه فهمیدی؟ بلا میگه من اون درمانو انجام نمیدم هازار میگه چرا جنبه بدشو میبینی شاید واقعا خوب بشی! اصلا نباید از پا دربیایم باید بجنگیم واسش بلا قبول میکنه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۴ سریال تازه عروس

کامیلیا تو آشپزخانه در حال غر زدنه و میگه من چجوری یه نفری همه ی اینارو بپزم؟ چرا هرچی پوست میکنم تموم نمیشه! بلا به اونجا میاد که کامیلا بهش میگه خوب شد که اومدی…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۳ سریال تازه عروس

قلندر و کامیل با خان و هازار در حال خوردن چای تو آلاچیق هستن که ترکمن میره پیششون و میگه داداش شورش شده کارگرها قیام کردن! قلندر فکر میکنه کارگرهای سر زمینو میگه و میخواد بره اونجا که ترکمن میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۲ سریال تازه عروس

قلندر و باران کامیلیارو به عمارت برمیگردانند. کامیل با دیدن کامیلیا میگه همش به این فکر میکردم که کامیلیا این کارو اصلا نمیتونه بکنه الان باورم نمیشه! جمیل میاد و به قلندر میگه آقا پدرتون گم شده اصلا تو عمارت نیست قلندر سریعا زنگ میزنه به کلانتری و گزارش گم شدن پدرشو میده…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۱ سریال تازه عروس

بلا به اتاقش میره و هازار میپرسه چیشده؟ بلا میگه بابا قلندر اصلا حالش خوب نیست نمیتونه اصلا رو تخت هیچکدوم از زن هاش بخوابه میخوام برم واسش تشک بندازم…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴۰ سریال تازه عروس

فرهاد و اسد و مسلم تو گاراژ هستن و باهمدیگه شعر میخونن و آهنگ گوش میدن که شیرین به اونجا میره. فرهاد با دیدن شیرین سریع از اونجا میره. اسد میگه انگار از همدیگه جدا شدین آره؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۹ سریال تازه عروس

زن های قلندر با باران به سر قرار با طرف قرارداد میرن. آسیه میگه بهشون بگو زودتر کارو تموم کنن قبل از اینکه آقا از خواب بیدار بشه باید برگردیم. همون موقع قلندر خان از ماشین پیاده میشه و میگه به به حالا کجا با این عجله؟ آنها شوکه میشن از دیدن قلندر و میگن اینجا چخبره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۸ سریال تازه عروس

حسن کور یکدفعه از پشت انبار بیرون میاد و میگه میخواین دست کی باشه؟ دست صاحب اصلیشه! عایشه میگه یعنی چی؟ الان کجان سکه ها؟ آنها بهش میگن یعنی تو برداشتی؟ حسن کور میگه من سکه میخوام چیکار؟ به چه دردم میخوره؟ اگه کل سکه و طلاهارو پام بریزین چشمام برمیگردن؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۷ سریال تازه عروس

اونا وقتی به لب دریا میرسند همان موقع هازار از راه میرسه و میخواد بلا را ببره از اونجا که بلا به عمو حسن کور میگه سریع دعارو بخونه و بعد از خواندن دعا بلا سریعا دعارو تو دریا میندازه سپس با خوشحالی به طرف ماشین میرن تا برگردن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۶ سریال تازه عروس

قلندر وقتی میفهمه پشت خط ترکمنه و کامیلیا نیست شوکه میشه و این قضیه را به کامیل میگه او حسابی خوشحال میشه و خداروشکر میکنه. بلا در حال جمع کردن لباس هاست که هازار ازش میپرسه عشقم اون دعای منو ندیدی تو گردنم مینداختم؟ بلا خودشو میزنه به اون راه و میگه….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۵ سریال ترکی تازه عروس

 

قسمت ۳۵ سریال تازه عروس

معتبر و آسیه و عایشه وقتی از خواب بیدار میشن میبینن که هوا روشن شده و تو چاله ای که کندن گیر افتادن سپس به این فکر می افتند که چجوری برن بیرون سپس اول عایشه را از چاله بیرون میندازن سپس او دو نفر دیگه را بیرون می کشد. آنها با بدبختی به عمارت برمیگردن…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۴ سریال تازه عروس

ترکمن پیش مسلم میره و میگه منو انقدر اینجا نکار! بیا سریع به فیضل پیغام بده و عذرخواهی کن. مسلم میگه من هیچ وقت این کارو نمیکنم ترکمن میگه به من دروغ گفتی؟ خودت خرابش کردی حالا باید پیام بدی و عذرخواهی کنی مسلم میگه من اصلا همچین کاری نمیکنم!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۳ سریال تازه عروس

باران و شیرین تو بازداشتگاه هستن که باران برای شیرین مدام آهنگ میخونه کن شیرین عصبی میشه و میگه میشه ساکت بشی؟ انگار بار اولشه که اینجاست! تو که باید عادت کرده باشی! باران میگه من به حبس ابد با تو محکوم شدم بهتر از این نمیشه همان موقع قلندر به اونجا میاد و با باران دعوا میکنه و….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۲ سریال تازه عروس

هازار و بلا به ییلاق میرن. بلا با دیدن اونجا خوشحال میشه و میگه چقدر قشنگه اینجا سپس با هازار تو ییلاق می دوند. مسلم پیش قلندر میره و میگه من اونجارو گشتم سیگنال های خیلی عجیبی دریافت کردم قلندر میگه یعنی چی؟ مسلم میگه هرچی هست خیلی بزرگه!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۱ سریال تازه عروس

زنهای قلندر پیشش میرن و سربسته یه چیزهایی میگن که قلندر میگه من نمیفهمم چی میگین درست حرف بزنین! آنها میگن بالاخره آقا پدرتونو ببینین به چه روزی افتاده خوب ما که از آینده خبر نداریم چیزی میخوایم که بعد از ۱۰۰سال ما یه تیکه خاک داشته باشیم که پامونو بزاریم روش….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳۰ سریال تازه عروس

ترکمن سر میز اون مرد میره که میبینه اون مردو اشتباه گرفته و به سر میزش برمیگرده ترکمن میگه چرا منو اینجا کاشته؟ اگه میخواست نیاد میتونست خبر بده!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۹ سریال تازه عروس

بلا گریه میکنه و به دکتر میگه چرا من نمیتونم بچه دار بشم؟ دکتر میگه کیست زیاد داری اول باید با دارو درمان بشی بعد بلا میگه بعدش یعنی بچه دار میشم؟ دکتر میگه درصدش خیلی بالا میره بلا باز ناراحت میشه و با نازگل به عمارت برمیگردن….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۸ سریال تازه عروس

تو عمارت زن ها در حال صبحانه خوردن هستن که آسیه و معتبر، عایشه را مسخره میکنن و میگن همین دیشب معده مون نابود شده بعد تو هنوزم داری میخوری؟ بعد از کل کل کردن آنها ترکمن مسخره شون میکنه و میخندن. معتبر میگه بس کنین باید برگردیم سر پرژوه اصلیمون ازش میپرسن پروژه اصلی چیه دیگه؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۷ سریال تازه عروس

بلا پیش مادر و پدرش میره و میگه شما هم میاین پیکنیک؟ کاملیا میگه اون مرد منحرف هم میاد؟ بلا میگه کی؟ کامیل میگه پدر قلندرخانو میگه بلا تایید میکنه که کامیلیا میگه نه ولی کامیل میگه آره بلا با ناراحتی به پدرش نگاه میکنه که او با اشاره میگه میایم. همگی حاضر شدن و به پیکنیک رفتن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۶ سریال تازه عروس

آنها سریعا نازگل را به بیمارستان میرسونن همگی پشت در اتاق عمل منتظرن تا خبری از نازگل بشه. قلندر به خان میگه اگه بلایی سر عروسم بیاد زندگیتو به آتیش میکشم خان میگه احتیاجی به این چیزا نیست اگه بلایی سرش بیاد من خودم نابود میشم! دکتر از اتاق بیرون میاد و میگه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۵ سریال تازه عروس

عایشه میگه خوب بریم واسش زن پیدا کنیم شاید جور شد، آسیه میگه خوب حالا ما پیدا کنیم اون نمی پسنده که! عایشه میگه خوب یه مجلس زنونه میگیریم همه را هم دعوت میکنیم خودش بیاد انتخاب کنه، معتبر میگه خوب اگه مسلم باشه که همه اونا با روبند میان که؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۴ سریال تازه عروس

ترکمن دوباره پیش برادرش میره و بهش میگه بهت غبطه میخورم داداش تو عمارت سنگ رو سنگ بند نمیشه تو اینجا با خیال راحت نشستی به اکتشافاتت میرسی! مسلم میگه به من چه ربطی داره عمارت سپس ترکمن درباره اون مردی که تو سایت باهاش آشنا شده بود از برادرش میپرسه که مسلم میگه میرم ببینم چیزی فرستاده یا نه… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۳ سریال تازه عروس

ترکمن بلا و آفت را به اتاقی جدید میبره و میگه اینجارو تمیز کنید برای تازه عروس بلا میگه چی؟ دیگه اون تازه عروسه؟ ترکمن میگه طبق قوانین آره دیگه بلا میگه ولی قلندرخان که راضی نیست! عایشه در حال نوشتن نامه برای پسرش هست که بلارو میبینه و بهش میگه من خوندن و نوشتن بلدما ولی… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۲ سریال تازه عروس

فرهاد دم پنجره آشپزخانه میره و به شیرین میگه واسه باران خان قهوه درست کردی؟ شیرین میگه آره خورد فرهاد با حرص میگه نوش جونش. شیرین میگه باران داشت داداشمو از زندان آزاد میکرد تو فکر کردی میخواسته منو بدزده؟ اونوقت تو چیکار کردی؟ آدم اجیر کردی منو بدزده!.. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۱ سریال تازه عروس

خان میره پیش هازار و ازش میپرسه ماجرا چیه هازار واسش تعریف میکنه که بلا تقصری نداره انگار نازگل و آفت رفتن پیش الماس بلارو هم با خودشان برده بودن نازگل با الماس دعواش میشه اونم میخواسته جداشون کنه که الماس از پله ها پایین میوفته میدونی که بلا از قصد نمیتونه این کارو بکنهو… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲۰ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲۰ سریال تازه عروس

قلندر با کمک ترکمن لباس هایش را میپوشد و به ترکمن میگه برو به فامیلم خبر بده تا بریم بیرون ترکمن میگه تازه از زیر کتک اون زن ها بیرون اومدی دوباره میخوای بری؟ قلندر میگه من تازه از دست اونا خلاص شدم میخوام برم روحم آزاد بشه همان موقع زن هایش وارد عمارت میشن و قلندر با کلافگی میگه…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۹ سریال تازه عروس

کامیل از قلندر خان تشکر میکنه و میگه شب خیلی خوبی بود قلندرخان! قلندر بهش میگه تازه داره شروع میشه کامیل میپرسه یعنی چی؟ قلندر میگه یادته اون شبمون تو کازینو نصفه نیمه موند؟ گفتم بیاد اینجا تا حسابی دلی از عزا دربیاریم بزنیمو برقصیم. رقصنده وارد میشه و با همدیگه شروع میکنن به رقصیدن…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۸ سریال تازه عروس

بعد از رفتن هازار و خان با عروس های عمارت بلافاصله افرادی به عمارت میرن که زن های قلندر با دیدنشان میگن اینجا چخبره؟ اینا کین؟ قلندر خان میاد و میگه باید یه اعتراف کنم که یه کاری کردم اونم این که ضامن یه کارگر شدم اونم نتونست وامو پرداخت کنه اینا هم اومدن وسایل خونه را بردارن جای بدهی…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۷ سریال تازه عروس

عایشه و معتبر و آسیه تو آشپزخانه نشستن و معتبر میگه خوب حالا که آقا این انتخابو به خودمون سپرده باید یجوری حلش کنیم سپس سه تا چوب میاره و میگه با شمارش من هرسه تامون چوبو میکشیم واسه هرکی کوتاه تر بود اون برنده ست، با شمارش معتبر میکشن که عایشه برنده میشه اما…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۶ سریال تازه عروس

بلا شب را تا صبح به خاطراتش با هازار از موقع خواستگاری کردنش تا حال را مرور میکنه و شب را کنار پدر و مادرش می خوابد. قلندر منتظره تا بلا برایش پارچ آب بیاره اما وقتی میبینه نیاورد میره تا ببینه چیشده که با هازار روبرو میشه هازار بهش میگه دیگه بلا نیست بابا نمیخواد که باشه قلندر میگه چی میگی تو؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۵ سریال تازه عروس

قلندر خان با کامیل پیش عمو مسلم میرن سپس قلندر به مسلم میگه نوشیدنی قوی تری داری تا آروممون کنه؟ مسلم تایید میکنه که کامیل ازش میپرسه اینو هم خودش درست میکنه؟ قلندر تایید میکنه و میگه اون همه چیزو درست میکنه! آسیه و معتبر و عایشه به کامیلا میگن بیا با این کارهایی که تو گفتی بکنیم آقارو از خودمون رنجوندیم!…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۴ سریال تازه عروس

کاملیا به زن های عمارت طرز راه رفتن زنانه را یاد میده و میگه باید با ناز راه برین! عایشه و آسیه و عمه ترکمن کتاب رو سرشون گذاشتن و در تمرین راه رفتن می کنند. کاملیا میگه نه اینجوری نمیشه اینجوری که شماها راه میرین زمین زیر پاتون ناله میکنه مثل سربازها قدم بر میدارین! آخه کی از شماها خوشش بیاد!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۳ سریال تازه عروس

بلا به خاطر حرف های هازار حسابی ناراحته و گوشه ای نشسته که نازگل پیشش میره و میگه جاری چیشده؟ بلا میگه هیچی. نازگل بهش میگه نه تو واقعا حالت خوب نیست چیشده؟ با شوهرت دعوات شده؟ نکنه سرت داد کشیده! مامان اینا اینهمه سرت بلا آوردن هیچیت نشد با یه داد شوهرت اینجوری شدی؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۲ سریال تازه عروس

عایشه با شنیدن آهنگ به معتبر میگه من تا حالا کنسرت زنده نرفتم و میگه میخوام برم ببینم اما معتبر میگه نه مگه نمیبینی این همه ظرف اینجاست؟ کلی کار داریم! سپس آسیه هم همینو میگه و جلوی رفتنشو میگیرن. قلندر خان با کامیل و مسلم نشستن و دارن از برنامه لذت میبرن و دست میزنن، رقاص پیششون میره و….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۱ سریال تازه عروس

عمه به کاملیا میگه ببین چقدر عمارت ساکت و آرومه! چقدر آرامش داریم! خوبه مگه نه؟ کاملیا میگه آره قبلا سه ته زن بود که همزمان حرف میزدن الان نیستن خیلی خوبه! عمه بهش پیشنهاد میده که کمی خوش بگدرونیم؟ کاملیا میگه اینجا؟ اونوقت چجوری؟ عمه، نازگل و آفت را صدا میزنه و میگه برین حمومو آماده کنین!……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱۰ سریال تازه عروس

شب تمام مدت بلا بالاسر قلندرخان نشسته و در حال خواندن کتاب می باشد که هازار به اونجا میره و بلا را صدا میزنه سپس بهش میگه من بدون تو نمیتونم بخوابم و ازش میخواد تا از اونجا برن اما بلا بهش میگه من نمیتونم عزیزم قول دادم باید تا صبح بالاسر باباجون باشم دلم نمیاد تنهاش بزارم……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۹ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۹ سریال تازه عروس

قلندر نازگل و آفت را صدا میزنه و برهتون میگه واستون ماموریت دارم اینم اینه که غذاهای اصیل ترکیه را به بلا یاد بدین اول هم از غذاهای مورد علاقه من شروع کنین. نازگل میگه بهتره از دلمه گوسفندی شروع کنیم. آنها به آشپزخانه میرن و بلا در حال تمیز کردن روده های گوسفند…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۸ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۸ سریال تازه عروس

قلندر در باغ راه میره و به هازار و خان میگه ای خدا انگاری همین دیروز بود با دستای خودم به اینا آب میدادم تا بزرگ بشن! به شما ها هم همینجوری رسیدم تا بزرگ بشین. سپس میگه من تلاشمو کردم تا شما متعلق داشته باشین به همین خاک ولی اگه میخواین بگین میخوایم از ریشه دربیایم و از اینجا بکنیم و بریم عیبی نداره……. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۷ سریال تازه عروس

خان با تعجب به هازار میگه تو معلوم هست که چی میگی؟ هازار میگه کاملا حرفم مشخصه باران با کلافگی رو به قلندر خان میگه چیکار می کنی قلندر خان سر حرف خودت میمونی یا به خاطر پسرت میزنی زیر قول و قرارت…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۶ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۶ سریال تازه عروس

آسیه پیش قلندر خان میره و میگه ما دیشب خیلی خوش گذروندیم اما یادمون رفت که از شیرین بپرسیم که راضی هست به این ازدواج یا نه و میخواد بره باهاش صحبت کنه که هازار میاد و میگه من خودم هم دیشب با گوش های خودم شنیدم هم امروز صبح از زبون خودش شنیدم که گفت دوسش داره آسیه خیالش راحت میشه…… برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۵ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۵ سریال تازه عروس

در عمارت زده میشه و پدر و مادر بلا با مامور به اونجا میرن. مامور به قلندرخان میگه این خانم و آقا مدعی شدن که دخترشونو تو خانه زندانی کردین و شکنجه اش میکنین قلندرخان تعجب میکنه و میگه دختر اینا کی هست اصلا؟ کی همچین چیزیو گفته؟….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۴ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۴ سریال تازه عروس

بلا را داخل عمارت میبرن و با بردن گیاهی نزدیک بینیش او را به هوش میارن. وقتی به هوش میاد بهشون میگه آخه این چه رفتاریه؟ شوهر منو تو خونه خودش زندانیش کردین؟ یکی از اون زن ها به نام عمه ترکمن بهش میگه ببین دخترم همه ی این کارها واسه خود هازاره تا ازش محافظت بشه!….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۳ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۳ سریال تازه عروس

بلا وقتی بیدار میشه سریعا پارچ و لگن را برمیداره و وارد اتاق پدر هازار میشه که میبینه داره لباس عوش میکنه و سریعا بیرون میره….. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۲ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۲ سریال تازه عروس

بلا وقتی پیش خانم ها میره میخواد غذا بخوره که مادر افه، آسیه بهش میگه چیکار میکنی؟ به سینی ما دست نزن برو پیش عروس ها. بلا میگه فکر کنم قاشق و چنگال یادتون رفته بیارین من میرم بیارم. بهش میگن نکنه میخوای آداب و رسوم جدید بیاری واسمون؟ مامان آسیه میگه نکنه از ما چندشت میشه؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

 قسمت ۱ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱ سریال ترکی تازه عروس

قسمت ۱ سریال تازه عروس

بلا دختری که یه رگ ترک داره یه رگ اسپانیایی و در مالدیو به دنیا اومده. او با پسری به نام هازار که ترکمن اصیل هست در رابطه است. آنها بعد از فارغ التحصیلیشون در رستوران جشنی دو نفره میگیرن. هازار بهش میگه دیگه درسمون تموم شده تو چه برنامه ای داری؟…. برای خواندن ادامه مطلب روی تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا