دسته‌بندی نشدهسریال ترکی گلجمالسریال ترکیه ایفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال + تصویر

[ad_1]

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گلجمال را برای دوستداران سریال های ترکی قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال Gülcemal از جدیدترین سریال های ۲۰۲۳ ترکیه است. شروع سریال گلجمال از ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ بوده است و هر پنجشنبه ساعت ۲۱:۳۰ از شبکه فاکس ترکیه پخش می شود. دوبله فارسی این سریال جذاب را می‌توانید روزهای زوج رأس ساعت ۲۰:۰۰ از شبکه جم سریز و یه ساعت بعد از جم سریز پلاس مشاهده کنید. یک چیز در این سریال تمام معادلات را بهم می‌زند. گویی زندانبان قصه اسیر زندانی زیبای خود و شکار عاشق شکارچی به ظاهر بی‌رحمش می‌شود. حال عاقبت این عشق بدقواره که هیچ منطقی در آن نیست چه خواهد شد؟

سریال ترکی گلجمال
سریال ترکی گلجمال

خلاصه داستان سریال ترکی گلجمال

زندگی گلجمال و گل اندام، دو خواهر و برادری که مادرشان در کودکی آنها را ترک کرد تا با مرد دیگری فرار کند، با رفتن مادرشان از هم می پاشد. این دو که در سختی بزرگ می‌شوند، پس از سال‌ها به بورسا بازمی گردند. تنها هدف گلجمال انتقام گرفتن از مادرش است. گلجمال مردی قوی و بی رحم است که بی مادری خود را در زخم کودکی پنهان می کند و هرگز آن زخم را نمی بندد. او در این نیان عاشق دختر خوانده اش می شود و یک داستان عاشقانه را رقم میزند.


قسمت ۸ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۸ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۸ سریال گلجمال

دوا ادامه میده و میگه همان روز مادر من مرد دیگه هیچ وقت برنگشت منم دیگه املت نخوردم گلجمال با شنیدن این داستان حالش بد میشه و بلند میشه بره که قبلش به مادر عمارت میگه دیگه تو این عمارت املت پخته نمیشه! مرت به یکی از دوستای ابراهیم و همسایه ها زنگ میزنه و میگه هرچی به کارگاه زنگ میزنم کسی برنمیداره میشه صداشون کنین؟.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۷ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۷ سریال گلجمال

دوا بعد از شلیک میترسه و از اونجا فرار میکنه به خاطر زخمی بودنش نمیتونه و رو زمین میوفته گلجمال به طرفش میره و بغلش میکنه و به طرف عمارت برمیگردونه. ایپک با پلیس ها به اونجا رفتن ولی دوارو پیدا نمیکنن ایپک عصبی میشه و میگه من میدونم خواهرم اینجاست! تا پیداش نکنم نمیرم!.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۶ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۶ سریال گلجمال

ظفر پهلوان وقتی با گلجمال روبرو میشه شروع میکنه به تحقیر کردنش و با دیدن اموالش میگه همه ی اینا دزدیه! ماشین دزدی، خونه دزدی! تو هرچی هم بدزدی به مصطفی پهلوان نمیرسی! نمیتونی کسیو پیدا کنی که مثل من مصطفی را دوست داشته باشه کسی عاشق تو نمیشه!.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۵ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۵ سریال گلجمال

گل اندام گوشی برای مرت میاره و میگه بگیر، مرت میگه چیکار کنم؟ گل اندام میگه به همون دختر زنگ بزن که میخواستی باهاش ازدواج کنی، مرت میپرسه چی بگم بهش؟ مگه توضیحی مونده؟ ما ازدواج کردیم! گل اندام میگه آره گفتم شاید توضیحی واسش داشته باشی.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۴ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۴ سریال گلجمال

دوا با شنیدن پیشنهاد گلجمال به التماس های پدرش توجه نمیکنه و قبول میکنه سپس جلوی پای گلجمال زانو میزنه گلجمال به آدم هاش دستور میده خلیل ابراهیمو از زندان آزادش کنن. بعد از رفتن همه و بردن خلیل از اونجا دوا میخواد بره دنبال پدرش که گلجمال جلوشو میگیره دوا میگه فکر کردی منو میتونی اینجا نگه داری؟…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۳ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۳ سریال گلجمال

مرت تا به خونه میرسه سریعا پیام میده به دوا و ازش معذرت خواهی میکنه. خیلی نگذشته که آدم های گلجمال میرن سراغ مرت و اونو با خودشون میبرن. مرت را جلوی گلجمال میزارن و او ازش میپرسه تو کی هستی؟ گلجمال اسمشو میگه و ادامه میده که من برادر همون دختریم که دیشب باعث شدی تصادف کنه و الان ازت بارداره!…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال
قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال

قسمت ۲ سریال گلجمال

گلجمال به کارگاه میره که با دوا روبرو میشه آنها با دیدن همدیگه جا میخورن و از هم میپرسن اینجا چیکار میکنی؟ دوا میگه اینجا کارگاه ماست گلجمال میگه خوبه از این به بعد واسه من کار میکنین. دوا میگه نه قبول نمیکنیم آنها باهم بحث میکنن و در آخر گلجمال میگه ۳ روز دیگه میای جلوی در خونه ام و التماسم میکنی…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال گلجمال
قسمت ۱ سریال گلجمال

قسمت ۱ سریال گلجمال

گلجمال از زیبایی مادرش تعریف میکنه که از هر محله ای میگذشت کسی نبود که از او زیباتر باشه. از خونه همه بوی غذا و زندگی میومد اما از خونه ما نه، همیشه بوی موهای مرتب و ظاهر آراسته میومد. من و خواهرم زنجیرهایی بودیم که به پای او پیچیده بودیم! تا اینکه…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا