دسته‌بندی نشدهسریال ترکی شربت زغال اختهسریال ترکیه ایفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

[ad_1]

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته را برای دوستداران سریال های ترکی قرار داده ایم. با ما همراه باشید. شربت زغال اخته (Kızılcık Şerbeti) یک مجموعه تلویزیونی ترکیه ای در ژانر درام ساخت شرکت گلد فیلم است که اولین قسمت آن در تاریخ ۲۸ اکتبر ۲۰۲۲ به کارگردانی هاکان کیروواچ و نویسندگی ملیس سیولک پخش شد. این سریال برگرفته از یک روایت واقعی است. باریش کیلیچ, اوریم آلاسیا, سیلا ترک اوغلو, سیبل تاشچی اوغلو , موژده اوزمان, دوگوکان گونگور و ستار تانری اوگن در نقش های اصلی مشترک هستند.

سریال شربت زغال اخته
سریال شربت زغال اخته

خلاصه سریال شربت زغال اخته

داستان سریال ترکی شربت زغال اخته درباره زوجی با خانواده‌هایی کاملا متفاوت است که باور دارند به واسطه عشقشان می‌توانند از سختی‌های زندگی عبور کنند. ماجرا از این قرار است که کیویلجیم خانم پس از جدایی از همسرش، هر دو دخترش را به تنهایی بزرگ کرده و حالا دختر بزرگش با پسر یک خانواده مذهبی و محافظه‌کار ازدواج کرده است. از آنجایی که کیویلجیم خانم خودش زنی باسواد، واقع‌گرا و مدرن است، با این وصلت موافقت نیست اما…


پنبه از جاش بلند میشه و میگه من میرم تنهاتون میزارم و نورسما هم میره. بعد از رفتنشون عبداله خان میگه من اومده بودم به خاطر رفتار زنم ازتون معذرت خواهی کنم، شعله بهش میگه بهتره الان برین دنبال خانمتون الان برین بهش میرسین! عبداله خان از اونجا میره و اونا شوکه شدن..…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۷ سریال ترکی شربت زغال اخته

امید به دم در خانه عبداله خان میره. نورسما با دیدنش دست پاچه میشه و کارتنی که واسش آورده بود را بهش میده سپس میگه بیام تو یه قهوه ای چیزی بخوریم؟ نورسما میگه نه نمیشه امید میگه چرا؟ خوب میخوای بیا بریم جایی که تو راحت باشی اونجا نورسما میگه نه من الان جایی نمیتونم بیام.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۶ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۶ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش و چیمن با عامر و مته به بولینگ رفتن و باهمدیگه بازی میکنن و حرف میزنن. حسابدار عبداله خان بهش خبر میده که عروسشون نیلای مبلغ زیادی پول خواستن تا واسشون واریز کنم.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش پیش فاطما میره و بهش میگه ازم شکایت شده او میگه چی؟ کی ازت شکایت کرده؟ آذرخش میگه چند وقت پیش با چیمن  فته بودیم بیرون یه زن محجبه اونجا بود.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

سر میز شام فاتح به پدرش میگه بابا درباره سگی که دوعا آورده تو خونه یه فکری کردم که یه کلبه درست کنم تو حیاط اونجا بمونه سپس ازش اجازه میگیره که این کارو بکنه که.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

نیلای از نورسما میخواد تا باهمدیگه قهوه بخورن اما او میگه حوصله ندارم نیلای میپرسه دوعا کجاست؟ او میگه نمیدونم حتما تو اتاقشه نیلای میگه پس با ما حوصله نداره وقت بگذرونه!.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

شعله وقتی میپرسه ماجرا از چه قراره انها ماجرارو بهش میگن که شعله با کلافگی میگه چی؟ منظورتون چیه؟ پنبه با شرمندگی و ناراحتی و چشمانی گریان سعی میکنه ازش معذرت خواهی کنه…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۱ سریال ترکی شربت زغال اخته

چیمن تو فضای مجازی میبینه که یه نفر واسش صفحه باز کرده و درباره او حرف زده و چرت و پرت نوشته او عصبی میشه و میره با مامانش دعوا میکنه که اگه مثل بقیه با من رفتار نمیکردی و پشت من درمیومدی اینجوری نمیشد! او بعد از کمی دعوا کردن از خونه بیرون میزنه.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۱۰ سریال ترکی شربت زغال اخته

دوعا میره فسمت کتابخانه خانه تا کتاب بردار اما چشمش به آلبوم میوفته و نگاه میکنه پنبه پیشش میره و باهمدیگه به عکسا نگاه میکنن و از خاطراتش بهش میگه از اونجا دوعا میفهمه که از اول پنبه باحجاب نبوده و ازش میپرسه چیشد که عوض شده عبدالله خان اصرار کرد؟ پنبه میگه نه…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

آذرخش با عامر در حال حرف زدن است که کایهان به اونجا میاد و با دیدن اونا پیششون میره. آذرخش اونارو بهم معرفی میکنه و بعد از رفتن عامر کایهان بهش میگه چرا منو فقط یه پدر بچه هات معرفی کردی؟ بعدشم چرا تو عروسی دخترت اینجا با این مرد داری حرف میزنی؟ آذرخش میگه چون هیچ نسبیتی بهم نداری.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۸ سریال ترکی شربت زغال اخته

نورسما ازش میپرسه اتفاقی افتاده آقا امید؟ او میگه نه و واسش عکس گل سینه اش را میفرسته. نورسما با دیدن اون عکس خوشحال میشه و میگه فکر کردم جایی افتاده دیگه پیدا نمیشه و ازش تشکر میکنه امید میگه واستون بیارم؟ نورسما میگه نه خودم میام میگیرم ازتون.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

آذرخش به پنبه میگه شما الان میخواین دختر منو محجبه کنین؟ اگه قصدتون اینه بگین منم بدونم! نورسما جوابشو میده که آنها کمی باهم بحث میکنن دوعا بیرون میاد و میگه چیشده؟ سپس ازشون گلگی میکنه که چرا باهمدیگه بحث میکنن سپس میگه دیگه حالم گرفته شده بریم بعدا دوباره میگردم.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

آذرخش بعد از رفتن پنبه خانم با نورسما پیش منشیش میره و میگه هرچی دیدی همینجا از یادت میبری و به اتاقش بر میگرده. دوعا با نورسما به دفتر خاله اش شعله میرن تا تدارکات را ببینن. نورسما با دیدن ظاهر شعله جا میخوره و زبانش بند میاد. شعله میپرسه چطوره؟ خوبه؟…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۵ سریال ترکی شربت زغال اخته

آذرخش پیش دوستش فاطما که همسایه اش هم هست میره و باهاش درد و دل میکنه. دوعا پیش پنبه و عروسش نیلای و دخترش نورسما میره و باهمدیگه حرف میزنن. نورسما تیکه میندازه که باید کمتر جایی بره و بیشتر تو خونه باشه به خاطر بارداریش دوعا میره سرویس بهداشتی که درد بدی میگیره…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۴ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۴ سریال شربت زغال اخته

عبداله خان پدر فاتح بعد از شنیدن حرف های فاتح که چرا دوعا رفته پیش مادرش قبول میکنه و به پنبه زنش میگه که با مادر دوعا یه تماس بگیره اگه کاری ندارن امشب یا فرداشب شام دعوتشون کن تا بیشتر باهم آشنا بشیم و درباره عروسی هم حرف بزنیم پنبه قبول میکنه.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۳ سریال ترکی شربت زغال اخته

فاتح با دوعا به دست بوسی مادر فاتح میرن وقتی فاتح میبینه دوعا استرس داره ازش میخواد به خودش مسلط باشه و میگه مادر من خیلی مهربونه نگزان نباش وقتی فاتح در اتاق مادرشو باز میکنه دوعا میبینه که او محجبه ست و جا میخوره و تو ذهنش فقط به ری اکشن مادرش فکر میکنه.…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۲ سریال ترکی شربت زغال اخته

دوعا و چیمن بعد از کمی حرف زدن سر میز صبحانه میرن. دوعا به خاطر بارداریش گریه کرده و چشماش حسابی قرمز و پف کرده به خاطر همین با عینک آفتابی میره سر میز صبحانه میره که مادرش میپرسه چرا عینک زدی؟ دوعا میگه فکر کنم حساسیت پیدا کرده چشمام نور اذیتش میکنه…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال ترکی زغال اخته
قسمت ۱ سریال ترکی زغال اخته

قسمت ۱ سریال شربت زغال اخته

آذرخش مدیر مدرسه ای است. او وقتی به مدرسه میرسه همه ی بچه ها ازش حساب میبرن و به هرکی یه گیری میده. تو خونه سولماز پیش نوه اش دوعا میره و باهاش کمی صحبت میکنه. او بهش میگه که فهمیده با اون پسره فاتح در ارتباطه هنوز. او بهش میگه انگاری چیزیو نمیشه ازت مخفی کرد!…..برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا