دسته‌بندی نشدهسریال ترکی شربت زغال اختهسریال ترکیه ایفرهنگ و هنر

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس

[ad_1]

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.

قسمت ۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته
قسمت ۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته

قسمت ۲۹ سریال ترکی شربت زغال اخته

سولماز به خانواده فاتح میگه ما هرسال برای جشن سال نو هدیه های کوچیک میگیریم میدیم به هم عبداله خان میگه ما آخه چیزی نگرفتیم همچین رسمی نداشتیم نمیدونستیم! سولماز میگه عیب نداره ما که گرفتیم سپس به مته و چیمن میگن تا کادوهارو بیارن از پای درخت کریسمس و با توجه به اسم روش بدن به صاحباشون. وقتی برمیگردن خونه شون دوعا تو اتاقشون به فاتح میگه مامانم از شراکتت با بابام خیلی ناراحت شد فاتح میگه آخه من نمیفهمم این مربوط به کاره الکی نگران میشین آخه چیزی نمیشه و سعی میکنه دوعارو آروم کنه. فردای آن روز نورسما میخواد بره بیرون که مادرش میپرسه کجا میری؟ او به دروغ میگه میرم قاب بگیرم اما پنبه میگه نمیخواد کجا میخوای بری؟ باید بریم هدیه بگیریم نورسما میگه خوب نمیشه من نیام؟ پنبه میگه نه نمیشه اونا میخوان تورو ببینن نورسما با کلافگی میگه باشه من میرم باب بگیرم کارم تموم شد زنگ میزنم یه جا قرار میزاریم پنبه قبول میکنه. شعله به یه مغازه رفته و میگه یه هدیه میخواستم بگیرم برای یه مزد ۶۰ ساله نه خیلی پیش پا افتاده باشه نه خیلی بزرگ باشه واسه تشکر میخوام. سپس با دیدن جاسوئیچی با حرف اول اسم عبداله خان لبخند میزنه و همونو میگیره.

شعله هدیه اش را میفرسته بره شرکت دست خود عبداله خان او با دیدن هدیه خوشش میاد. نورسما میره به گالری و اون تابلوی ماشینی که امید خوشش اومده بود را میگیره و میخواد بفرسته به دست امید. امید تو دفتر هستش که دوستش شخصا میره و تابلورو بهش میده امید خوشحال میشه. شعله به اونجا میره که میپرسه این تابلو از کجا امید میگه که نورسما واسم خریده شعله از رابطه اونا جا میخوره و باهاش حرف میزنه که خیلی حساب باز نکنه چون خانواده اونا به اون دختر نمیدن امید تو فکر میره. دوعا پیش مادرش تو مدرسه رفته و آذرخش میگه حالا میفهمم واسه چی بابات زنشو محجبه نشون میداد واسه اینکه نقشه داشتن که انقدر سریع هم عملی کردن دوعا ازش میخواد که حتما بیاد به افتتاحیه تا اونو تنها نزاره آذرخش میگه باشه. مته میخواد بره مدرسه که به عامر ماجرای کارت کشیدنش واسه خریدهای دوست دخترشو میگه سپس ازش معذرت خواهی میکنه. مته بهش میگه من مراسم شبو نمیام میرم پیش مامان میمونم عامر قبول میکنه.

همگی به مراسم افتتاحیه رفتن اونجا یه نفر میره پیش عبداله خان میگه دستتون درد نکنه واسه یکی هتل میگیری واسه اون یکی کشتی و تعریف میکنه ازش عبداله خان که نمیدونه ماجرای کشتی چیه نقش بازی میکنه که خبر داره سپس بعد از رفتنش میره پیش مصطفی و میگه ماجرای کشتی چیه؟ او میگه نمیدونم عبداله خان میگه زنت رفته توش مهمونی گرفته گفته کشتی خودتونه؟ مصطفی میگه نه اینجوری نیست عبداله خان میگه خونه حرف میزنیم و میره. نیلای میره پیشش و وقتی ماجرارو میفهمه داداششو صدا میزنه و میگه داداشم یه دوست داره که قرض میده هرچقد که بخوای تو هم قرض بگیر خرد خرد از حقوقت میدی بهش مصطفی فکر میکنه بهش. بعد از تموم شدن مراسم عامر به آذرخش میگه بریم یه قهوه مهمونت کنم آنها به خونه عامر میرن و اونجا عامر از حسش بهش میگه که دوست داره اونجا خونه جفتشون بشه سپس همدیگرو میبوسند و آذرخش شب را اونجا میمونه. فردای آن روز مته با مادرش به خونه برمیگردن. مادر مته ازش میخواد بره عامر را بیدار کنه چون باهاش حرف داره. مته پشت در اتاق عامر میاد که عامر و آذرخش تعجب کردن و حسابی ترسیدن نمیدونن چیکار کنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شربت زغال اخته

۰ ۰ آرا

امتیازدهی به مقاله

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا