دسته‌بندی نشده

«گذری بر آمار طلاق»

[ad_1]

«…بچه هایشان بزرگ شده و هر کدام به دنبال کار و زندگی خود رفته اند، اما هر از چند گاه، باصفایی بیشتر از گذشته در خانه ی پدر ‌‌مادری جمع و خاطرات را مرور میکردند، آنجا بود که عمو زاده و خواهرزاده ها چقدر بهم احساس قرابت میکردند و از قِبل این مودت ها چه وصلتهایی که رُخ نمیداد!

بعد ازظهر یکی از روزهای وسط هفته بود که فیلِ «پیرمرد»یاد هندوستان کرد، از همسر دیرینه اش خواست که مثل دوران نامزدی با هم به کافه ی سر میدان بروند.

همیشه اینطور بود که اول «او» میرفت و میزی را میگرفت و سپس دخترخانم با چهره ای لبویی از استرس و شرم آهسته صندلی را می کشید و روبروی مرد جوان می نشست !

اینبار انتظار پیرمرد در کافه خیلی به درازا کشید ! هیچی نخورد! تا حالا در آن کافه تنهایی چیزی نخورده بود ، چشمان کم سویش خیره به در مانده ، یهویی قلبش ریخت ، دستانش بیشتر لرزید:، «نکند برایش اتفاقی افتاده»!

گامهایش را به طرف خانه تندتر کرد، باعجله و لرز کلید را از جیب درآورد و قفل در را چرخاند!

پیرزن وسط حیاط آماده ی رفتن بود، آرایش و لباسی که مَردش دوست داشت را به تن کرده بود،

عجله و شتاب زدگی پیرمرد مثل گذشته بود، خودش که میگفت از دلتنگی و دوست داشتن است!

زن گفت: زن‌ها برای دیدار‌ِعاشقانه، ساعت را معطل میکنند… پیرمرد خندیدو دست بر گردن زنش انداخت، وقتی گونه ی پیرزن را بوسید، تمام صورت پیرزن سرخ شد ؛ لبویی مثل دوران نامزدی ! کافه هنوز باز بود…»

حالا دیگر آینده ی زندگی های مشترک مثل قصه ی بالا به افسانه شبیه است..

آمار سازمان ثبت احوال ازدواج و طلاق را در بهار امسال نشان از افزایش نگران

کننده ی طلاق و کاهش ازدواج میدهد ! یک زنگ خطر به تمام معنی!

اما نگران کننده تر از آن نه آمار رسمی بلکه زیر پوست آمار کاغذی و نوشتاری است، قهرهای احساسی و زندگی های مجبوری!!

یکی از همکاران مشاوره ی تحصیلی میگفت در یکی از کلاسهای دبیرستان نوبت دوم متوسطه وقتی از دانش آموزان خواست که بگویند: آیا پدر و مادرشان از تخت خواب مشترک استفاده میکنند؟از یک کلاس ۲۲ نفره ، ۱۷تای آنها اظهار داشتند که پدر و مادرشان جدا از هم میخوابند!

روح ازدواج، عشق و آرامش است و حتی وقتی قرآن به ازدواج توصیه دارد آنرا از منظر ، سکنی (آرامش) تعریف میکند، در صورتیکه بدلیل نبود همین آرامشِ خیال در حال حاضر طلاق های غیر رسمی و عاطفی به مراتب بیشتر از طلاق های رسمی است.

برای استحکام خانواده ، اصلی ترین عامل عشق ‌و مسوولیت است و مسوولیت

بی عشق و علاقه بیشتر به بیگاری

می ماندکه هر لحظه طفره رفتن از آن امکان دارد، اینکه دادگاهها برای جلوگیری از انتشار بالای آمار طلاق روند دادرسی را کُند و به سالها موکول، یا زن و مردها علیرغم وجود اختلافات بنیادین و غیرقابل حل در زندگی فقط همدیگر را تحمل کنند تعریفی از یک زندگی واقعی نیست!

بنظر میآید جهان وارد عصر جدیدی شده که آدمی «یکبار» زندگی خوب و لذتبخش را حق خود میداند و حاضر نیست این حق را برای مناسبات کهن یا قوانین دست و پاگیر فدا کند.. برای اینکه زندگی های مشترک را پایدار کنیم لازم است با

روش های نو ، مفاهیم یک زندگی زوجی را بازتعریفی جدید داشته باشیم و در پایان ذکر این نکته ضروری است که رشد طلاق در کشورمان که آمیخته به سنت و مذهب است از رشد آن در کشور لائیک همسایه ( ترکیه) بالاتر و تقریباً با رشد طلاق در یک کشورلیبرال سرمایه داری ( آمریکا) همگن شده است… باید چاره ای علمی اندیشید..

 

[ad_2]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا